پاسداري از نهاد خانوده در سيره ي قرآني امام حسين (ع)(2)


 

نويسنده: حجه الاسلام و المسلمين سيد محمد رضا علاءالدين *




 

ب: نيازهاي عاطفي و رواني
 

گرچه در طبقه بندي نيازها در روانشناسي، نيازهاي زيستي جزء نخستين نيازها به حساب مي آيد، ‌اما نقش نيازهاي عاطفي و رواني نيز با اهميت و تعيين كننده است. زيرا هر چند نياز جسمي محسوس و آشكار است و فقدانش جسم را متاثر مي گرداند، اما نيازهاي روحي و رواني نامحسوس اند و عدم پاسخگويي به آنها روان آدمي را آزرده مي سازد. كودكان و نوجوانان به خاطر موقعيت سني آسيب پذيري در برابر مشكلات نياز دو چندان به برآوردن نيازهاي عاطفي و رواني دارند، اين نيازها، ‌بخصوص در شرايط ويژه، از دست دادن والدين، هنگام بيماري و... چنان شدت مي يابد كه بي توجهي به آنها حيات رواني و عاطفي كودك را به مخاطره مي اندازد. اين شرايط ويژه به كامل ترين شكل در كربلا براي فرزندان امام حسين (ع) جلوه نمود. فرزندان و همراهان آن حضرت در ميدان مبارزه، در سخت ترين حالات، امام (ع) را صدا مي زدند و در واپسين لحظات، اوج نياز عاطفي خويش را به نمايش مي گذراند. و از دست دادن پدر و امام خويش را تجربه مي نمايند. اين وضعيت خاص قطعاً ‌توجه ويژه اي را مي طلبيد و اينجا است كه آن حضرت به گونه هاي مناسب به نياز فرزندان پاسخ مي دهد و نسبت به فرزنداني كه به ميدان مبارزه آمده اند به گونه اي، ‌به فرزندش زين العابدين(ع) به گونه اي ديگر و در مورد يتيمان و داغديدگان قبل و پس از شهادت خويش به شكلي ديگر سفارش مي فرمايد و رسيدگي و عطوفت مي ورزد.

6- تربيت فرزندان در نهاد خانواده
 

در مكتب اهل بيت (عليهم السلام) نه تنها تربيت فرزندان از لحظه تولد مورد توجه بوده بلكه به زمينه هاي تربيت و شرايط قبل از تولد و بلكه حتي قبل از انعقاد نطفه نيز توجه خاص شده است. از اين رو در روايات معصومان (عليهم السلام) زمينه ها و شرايط مطلوب و نامطلوب انعقاد نطفه بيان گرديد. از جمله اين نكات پرهيز كردن از همبستري در شبي است كه انسان قصد مسافرت دارد. امام حسين (ع) خطاب به اصحابش فرمود:« اجتنبوا الغشيان في الليله التي تريدون فيها السفر فان من فعل ذالك ثم رزق ولدا كان احوالا» از همبستر شدن با همسرانتان در شبي كه قصد مسافرت داريد بپرهيزيد؛(زيرا) اگر در اثر آن فرزندي روزي شود احول (لوچ) خواهد بود.» (1)

7- اظهار محبت به فرزندان
 

محبت به فرزندان امري دروني است كه خداوند آن را در دل والدين به وديعت نهاده است. اما آنچه در اين ميان مهم مي نمايد و آثار تربيتي در پي دارد ابراز محبت است. اين امري اختياري است و والدين و مربيان مي توانند در پرتو آن زمينه تربيت صحيح را فراهم آورند. چه بسيارند والديني كه در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمي كنند در حالي كه محبت وقتي سازنده و تاثيرگذار خواهد بود كه فرد مورد محبت از آن آگاهي يابد. امام حسين(ع) به عنوان الگوي تربيتي مطمئن و كامل، ‌محبت به فرزندان را از نيازهاي ضروري آنان دانسته، ‌در قالبهاي گوناگون به ابراز آن مي پرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سينه چسبانيدن خردسالان، ‌زماني با بوسيدن آنان و گاه با به زبان آوردن كلمات شيرين و محبت آميز.
عبيدالله بن عتبه چنين مي گويد:« كنت عندالحسين بن علي (عليهما السلام) اذ دخل علي بن الحسين الصغر فدعاه الحسين(ع) و ضمه اليه ضما و قبل ما بين عينيه ثم قال: بابي انت اطيب ريحك و احسن خلقك...» (2) «نزد حسين بن علي (ع) بودم كه علي بن حسين(ع) وارد شد امام حسين (ع)، ايشان را، در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد، ميان دو چشمش را بوسيد و سپس فرمود: پدرم به فدايت باد، چقدر خوشبو و زيبايي!»

8- تشويق فرزندان در برابر كار خوب آنان
 

يكي از شيوه هاي تربيتي مورد اتفاق صاحب نظران عرصه تعليم و تربيت، شيوه كارآمد تشويق است. تشويق به جا و متناسب با فعاليت انجام شده، ‌به ايجاد انگيزه در فرد منجر شده، ‌به تكرار و تقويت رفتار مي انجامد.
چه بسا فرزنداني كه از ارزش و اعتبار صفات مثبت خود آگاهي نداشته، در نتيجه به شخصيت حقيقي و توانمنديهاي مثبت خويش پي نبرده، ‌خود را در مقايسه با ديگران ناچيز به شمار مي آورند. از اين رو والدين و مربيان بايد ويژگيهاي مثبت فرزندان را كشف و برجسته ساخته و مورد ستايش و تشويق قرار دهند. در فرهنگ اسلامي كه تربيت ديني و اخلاقي فرزندان در كانون توجه است. بر تشويق فرزندان هنگام بروز رفتارهاي ديني و برجسته كردن صفات اخلاقي و معنوي آنان بسيار تاكيد شده است. امام سجاد (ع) فرمود: من به بيماري شديدي مبتلا شدم. پدرم بر بالينم آمد و فرمود:« ما تشتهي؟ فقلت: اشتهي ان اكون ممن لا اقترح علي الله ربي ما يدبره لي (3)، ‌فقال لي: احسنت ضاهيت ابراهيم الخليل صلوات الله عليه حيث قال جبرئيل(ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علي ربي بل حسبي الله و نعم الوكيل.» (4) چه خواسته اي داري؟ عرض كردم: دوست دارم از كساني باشم كه درباره آنچه خداوند برايم تدبير كرده، ‌نپرسم؟ پدرم در مقابل اين جمله به من آفرين گفت و فرمود: تو مانند ابراهيم خليلي به هنگام گرفتاري جبرئيل نزدش آمد و پرسيد: از ما كمك مي خواهي؟ او در جواب فرمود: درباره آنچه پيش آمده از خداوند سوال نمي كنم. خداوند مرا كافي است و او بهترين وكيل است. در اين حديث ملاحظه مي شود كه امام حسين(ع) در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشين فرزندش كه بر اساس ظاهر حديث، سن و سال چنداني هم نداشت. جمله «احسنت» را به كار برد و او را به «ابراهيم خليل» تشبيه كرد.

9- اهميت دادن به آموزشهاي ديني فرزندان
 

در اسلام دانش آموزي مورد اهتمام شديد بوده و رهبران ديني پيروان خود را به آموزش و اندوختن دانش، به ويژه معارف ديني، تشويق كرده اند. بر اساس سخنان معصومان (عليهم السلام )، معلمان و مربيان، به خصوص آنان كه در تعليم آموزه هاي ديني مي كوشند، ‌حق بزرگي بر جامعه دارند و بايد تلاش صادقانه شان مورد قدرداني و سپاسگزاري قرار گيرد تا رغبت و انگيزه بيشتري بيابند. مرحوم بحراني در حليه الابرار از شيخ فخرالدين نجفي كه از فضلا و زهاد بود. چنان نقل كرده كه شخصي به نام عبدالرحمان در مدينه معلم كودكان بود و يكي از فرزندان امام حسين (ع) به نام «جعفر» نزدش آموزش مي ديد. معلم جمله «الحمدلله رب العالمين» را به جعفر تعليم داد. هنگامي كه جعفر اين جمله را براي پدر قرائت كرد، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دينار و هزار حله... به او هديه داد. وقتي حضرت به خاطر پاداش زياد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود:« و اني تساوي عطيتي هذا بتعليمه الحمدلله رب العالمين» هديه من برابر با تعليم «الحمدلله رب العالمين»است.(5)

10- احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج
 

جوانان به سبب كمي تجربه به استفاده از تجارب و نصايح والدين نيازمندند، ‌اما آنان ديگر دوران كودكي و نوجواني را پشت سر گذاشته اند و به حدي از رشد رسيده اند كه خود حق انتخاب داشته، براي خود تصميم بگيرند. از اين رو، ‌شايسته است والدين در دوران كودكي و نوجواني زمينه استقلال و قدرت تصميم گيري آنها را فراهم آورده، ‌آنان را چنان تربيت كنند كه به سمت انتخابهاي معقول و تصميمهايي منطقي پيش روند و مصالح واقعيشان را بر منافع آني و زودگذر ترجيح دهند. اگر فرزندان به اين حد از رشد و استقلال رسيدند، ‌بايد به آنان اعتماد كرد و به تصميمها و انتخابهاشان احترام نهاد. جوان در طول زندگي با انتخابهاي گوناگون روبه روست و يكي از مهمترين آنها گزينش همسر است. در اين مساله، ‌چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحيح و معقول برخوردار است، ‌بايد به وي حق انتخاب داد و از ازدواجهاي تحميلي پرهيز كرد. حسن(6)، فرزند امام حسن مجتبي (ع) يكي از دختران امام حسين (ع) را خواستگاري كرد. امام حسين (ع) به او فرمود: «اختر يا بني اجتهما اليك.» فرزندم! هر كدام را بيشتر دوست داري انتخاب كن. فرزند امام مجتبي (ع) شرم كرد و جوابي نداد. آنگاه امام حسين (ع) فرمود: من دخترم فاطمه را برايت انتخاب كرده ام؛ ‌زيرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا (ص) شبيه تر است. » (7)
ملاحظه مي شود با اين كه فرزند امام مجتبي (ع) به احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصي خواستگاري نكرد و امر را به عمويش وانهاد؛ امام حسين (ع) به انتخاب و علاقه فرزند برادرش اهميت داد و از او خواست خودش آن را كه بيشتر دوست دارد به همسري برگزيند.

11- تربيت عملي والدين در نهاد خانواده
 

بي ترديد موثرترين عامل در تربيت اخلاقي و ديني فرزندان رفتارهاي درست والدين است.
پر واضح است كه زبان رفتار از زبان گفتار بسي نافذتر است و در عمل آثاري نهفته است كه هرگز از گفتار برنمي آيد. كودك و نوجواني كه پيوسته شاهد اعمال نيك والدين است، بطول غير مستقيم سرمشق مي گيرد و به انجام كارهاي نيك تشويق مي گردد. در سيره تربيتي ائمه اطهار (عليهم السلام) تربيت با رفتار و عمل بارزترين بعد تربيت است. فرزندان ائمه( عليهم السلام) با ديدن رفتار آنان سرمشق گرفته، ‌عمل مي كردند. شعيب بن عبدالرحمن خزائي مي گويد: هنگامي كه امام حسين (ع) در كربلا به شهادت رسيد بر دوشش نشانه اي وجود داشت. از امام سجاد (ع) درباره آن پرسيدند، امام سجاد بسيار گريست و فرمود:« اين، ‌اثر بارهاي غذايي است كه پدرم بر دوشش حمل مي كرد و به خانه هاي تهيدستان مي برد.» (8) آري، امام سجاد(ع) پيوسته اين رفتار را از پدرش مشاهده كرد و سرمشق گرفت و عمل كرد. بدين سبب، امام باقر(ع) فرمود:« (پدرم) علي بن الحسين (ع) شبها كيسه نان بر دوش حمل مي كرد و (به مستمندان) صدقه مي داد.» (9)

12- غيرت ورزي نسبت به خانواده
 

يكي از خصلت هاي پسنديده، ‌غيرت است. غيرت، ‌به معناي آن است كه سرشت و طبيعت انسان از اين كه غير خودش در يك امر مورد علاقه اش با او مشاركت داشته باشد نفرت داشته باشد.(10) غيرت در اصطلاح، آن است كه كسي نسبت به ناموس خود و همسر يا فرد مورد علاقه اش به حدي اهتمام ورزد كه به ديگري اجازه و تعرض به حريم خويش ندهد. انسان غيور، ‌نمي تواند تحمل كند كه ديگران با نگاه هاي ناپاك يا انگيزه هاي فاسد، به همسر و بستگان او نزديك شوند و قصد سوء استفاده داشته باشند.
غيرت ورزيدن، خُلقي ارزشمند و پسنديده است. گاهي هم (غيرت ديني) سبب مي شود كه انسان از هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به دين و ارزش هاي مقدس و معتقدات ديني برآشوبد و عكس العمل نشان دهد و در دفع تعرض بكوشد. پيامبر اكرم (ص) فرموده است: الغيره من الايمان(11) غيرت از ايمان است.
غيرت، نشانه ارزشمندي شخصيت يك انسان محسوب مي شود. حضرت علي (ع) فرموده است: ارزش انسان به قدر همت اوست، ‌صدق او به اندازه جوانمردي اوست، ‌شجاعتش به اندازه پاكدامني اوست و عفت او به قدر غيرت اوست.(12) خداوند نيز بندگان غيرتمند خويش را دوست مي دارد.(13)
بني هاشم، غيرتمندان روزگار خويش بودند و براي عترت پيامبر(ص) حرمتي فوق العاده قائل بودند. جوانان بني هاشم نيز پيوسته اهل بيت امام حسين (ع) را در طول سفر به كربلا، محافظت مي كردند. شبها نيز با حراست اين جوانان، به ويژه قمر بني هاشم، زنان حرم آسوده و بي هراس استراحت نمودند.
غيرت در درياي پهناور وجود اباعبدالله (ع) موج مي زد و به همه آموخت كه نگهبانان دين و ناموس خود باشند و بيشترين حساسيت را در دفاع و صيانت از آنها داشته باشند. او تا آخرين نفس از عقيده اسلامي خود دفاع كرد و بر محو باطل پافشاري نمود. او كه سرآمد غيرتمندان عالم است در رجز حماسي خويش در روز عاشورا از جمله بر حمايت از ذريه پيامبر و خانواده پدرش تاكيد مي فرمود: احمي عيالات ابي، ‌امضي علي دين النبي (14) آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصيه كرد كه پس از شهادتش، ‌بي تابي نكنند و چهره مخراشند و آه و زاري و واويلا سر ندهند و پيش دشمنان صدايشان را به گريه بلند نكنند. در واپسين لحظات هم كه مجروح بر زمين افتاده بود، ‌وقتي شنيد كه گروهي از سپاه دشمن قصد حمله به خيمه ها و تعرض به زنان و كودكان دارند، ‌بر سرشان فرياد كشيد: ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونو احرارا في دنياكم...(15) اي پيروان آل ابوسفيان! اگر دين نداريد و از معاد نمي ترسيد، پس در دنيايتان آزاده باشيد و اگر عربيد، به اصل و تبار خويش برگرديد...
شمر جلو آمد و گفت: اي پسر فاطمه چه مي گويي؟ امام (ع) فرمود: من با شما مي جنگم و شما با من مي جنگيد، ‌پس تجاوزگران و سركشان و جاهلان خود را تا وقتي من زنده ام، از حرم من بازداريد.(16)
از غيرت آن امام همام بود كه در همان حال هم از كار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و اعتراض كرد و تا زنده بود نتوانست تحمل كند كه نامردان به حريم ناموس او نزديك شوند. غيرت ديني او و يارانش نيز زمينه ساز آن حماسه بزرگ شد.
آن امام همام، كشته شدن را بر ننگ ذلت و تسليم، ‌ترجيح داد و اين از غيرت و حميت او بود.ياران شهيدش هم شب عاشورا و در فرصت هاي ديگر تا پاي جان ابراز وفاداري كردند و غيرتشان اجازه نداد كه امام و اهل بيت او را در صحرا و ميان انبوه دشمن رها كنند و خود، در پي زندگي و عافيت خويش روند. عباس، امان نامه دشمن را رد كرد، ‌تيغ ها و شمشيرهاي دشمن را بر خواري و مذلت ترجيح داد. اما فرومايگان، ‌براي كشتن او و به خاطر رضاي خاطر والي كوفه و يزيد طاغوت، ‌همدست شدند و پس از كشتن عاشورائيان، خانواده آنان را به اسارت بردند. اعتراض حضرت زينب(س) به يزيد در شام، كه اهل بيت پيامبر را در معرض ديد و تماشاي مردم كوچه و بازار قرار داده (17) ريشه در غيرت او داشت. پيروان عاشورا، ‌هم درس عفاف و حجاب را به عنوان غيرت ناموسي از كربلا مي آموزند، ‌هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه و بدعت را به عنوان غيرت ديني از حماسه آفرينان كربلا الهام مي گيرند.

13- رفتار حضرت نسبت به خانواده و فرزندان در لحظه وداع
 

امام (ع) در واپسين لحظه هاي زندگي خويش شرايط ناگواري خانواده و فرزندان، ‌غصه يتيمي و از دست دادن نزديكترين عزيزان از يك طرف، ‌طي مسير كربلا تا شام و از شام به مدينه و همراهي دشمنان سنگدل را، ‌از طرف ديگر مجسم كرد. در چنين شرايطي آن امام همام شيوه دعوت به صبر و بردباري و توجه دادن به نصرت الهي را برگزيد تا با دم حسيني خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان را براي دست يابي به همه اهداف، تقويت نمايند.در مقاتل آمده است:
هنگامي كه امام (ع) همه يارانش را ديد كه شهيد شده اند، براي وداع به خيمه ها آمد و ندا دادند: اي سكينه، اي فاطمه، اي زينبين، ‌آخرين درود و سلام من بر شما باد.(18) سكينه صدا زد: اي پدر آيا تن به مرگ داده اي؟ فرمود: كسي كه ياور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد. طبق نقل ديگر فرمود: اي نور چشم من! كسي كه يار و ياوري ندارد، چگونه تسليم مرگ نشود، ولي (فرزندم) رحمت و نصرت خداوند در دنيا و آخرت به همراه شما است، ‌دخترم بر قضاء الهي، ‌صبر پيشه كن و زبان به شكوه مگشاي، ‌زيرا دنيا محل گذر است، ‌ولي آخرت خانه هميشگي است. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان( مدينه) بازگردان. امام فرمود: لو ترك القطا لغفا و نامَ؛ ‌اگر پرنده قطا را بگذارند، در جايگاه خود آرام مي گيرد و استراحت مي كند. سكينه گريه كرد، امام حسين (ع) دختر عزيزش را به سينه چسباند و اشكهايش را پاك نمود و اشعاري خواند كه ترجمه اش چنين است: اي سكينه جانم! بدان كه بعد از شهادتم، گريه تو بسيار خواهد شد، ‌دل مرا با افسوس، به سرشك خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتي كه كشته شدم تو بر هر كس نزديكتر به بدن من مي باشي كه كنارم بيائي و گريه كني، اي برگزيده بانوان. (19) طبق نقل سوم آن حضرت به فرزندان و خواهران چنين توصيه نمود: خودتان را براي گرفتاري آماده كنيد و بدانيد خداوند نگهدار و ياور شما است و شما را از شر دشمنان نجات مي بخشد و عاقبت امرتان را به خير خواهد كرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر اين گرفتاري، ‌انواع نعمت و كرامت عطاء خواهد كرد. پس زبان به شكوه مگشاييد و سخني مگوييد كه از منزلت و ارزش شما بكاهد.

پي نوشت ها :
 

*قرآن پژوه و استاد راهنماي سطوح حوزه
1- بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح6.
2- اقرحت عليه شيئا: سالته اياه من غير رويه و منه الحديث «ان رسول الله (ص) لا يقترح علي ربه في شيء يامره به « (مجمع البحرين، ‌طريحي، ‌ج2، ص 404.)
3 و 4- بحارالانوار، ج 46، ‌ص 67، ح34.
5- حليه الابرار، ‌سيد هاشم بحراني، ج1، ص 582.
6- در كتب سيره و تاريخ ائمه(ع) از حسن به عنوان يكي از فرزندان امام مجتبي (ع) ياد شده، ‌شيخ مفيد در الارشاد از او چنين ياد مي كند:« و اما حسن بن احسن فكان جليلا، ‌رئيسا، ‌فاضلاً، ‌ورعا...» (الارشاد، ‌ص 196، ‌مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص192، بحارالانوار، ج44، ص 163، ‌عوالم، ‌ج2، ص 306.)
7- موسوعه كلمات الامام الحسين(ع)، ص 632.
8- حليه الابرار، ‌ج1، ص 582.
9- مناقب آل ابي طالب، ‌ابن شهر اشوب، ج4، ص153.
10- مجمع البحرين، ‌ج2، ص246.
11- من لا يحضره الفيقه، ‌ج3، ‌ص 444.
12- وعفته علي قدر غيرته. (نهج البلاغه، ‌صبحي صالح، حكمت 47).
13- ان الله يحب من عباده الغيور.( ميزان الحكمه، ‌ج7، ص 357)
14- بحارالانوار، ‌ج45، ‌ص 49.
15- همان، ‌ص 51.
16- فامنعوا عتاتكم عن التعرض لحرمي ما دمت حيا. (بحارالانوار، ‌ج45 ص 51)
17- حياه الامام الحسين، ‌ج3، ‌ص 378.
18- معالي السبطين، ‌ج1، ص 22 و 23 تذكره الشهداء، ص 307.
19- ترجمه نفس المهموم، ‌ص 184، ‌معالي السبطين، ‌ج2، ص 25.
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40